۵ روشی که منابع انسانی میتواند تعادل کار و زندگی و مشارکت کارکنان را بهبود بخشد
۱. محیط کاری ایجاد کنید که تعادل بین کار و زندگی را ارتقا دهد
واقعیت فرسودگی شغلی و دیدگاههای گذشته در مورد بهرهوری، تعادل بین کار و زندگی را به بخشی ضروری از نیروی کار امروزی تبدیل کرده است. رفتارهایی که زمانی در گذشته تشویق میشدند یا بهعنوان رفتار موفقیتآمیز شناخته میشدند، مانند انجام کار پس از اتمام ساعت کاری، از مد افتادهاند، زیرا اغلب منجر به عدم تعادل میشوند. درک جدید از مشارکت و بهرهوری کارکنان به رفاه آنها مربوط میشود.
معادل کار کردن تا دیروقت یا اضافه کاری با افزایش بهرهوری و مشارکت نه تنها منسوخ شده است، بلکه نادرست است. بهرهوری کارکنان در هر ساعتی که بیش از 8 ساعت روزانه معمولی کار میکنند، 19 درصد کاهش مییابد. هنگامی که کارمندان نمیتوانند در پایان روز از کار جدا شوند، باعث عدم تعادل آنها در زندگی شخصیشان میشود و این قطع ارتباط با زندگی نه تنها باعث استرس میشود، بلکه در نهایت به فرهنگ سازمانها و نرخ حفظ آنها آسیب میرساند.
سازمانها میتوانند مرزهایی را پس از ساعت کاری ایجاد کنند تا به کارکنان کمک کنند در پایان روز ارتباط خود با کار را قطع کنند. به عنوان مثال، به کارمندان اجازه دهید تا بدانند هر زمانی خارج از ساعات کاری باید «ساعتهای آرام» در نظر گرفته شود و از ارتباطات کاری دلسرد شود. علاوه بر این، رهایی کارکنان از تعهد به پاسخگویی پس از ساعت کاری، تضمین میکند که وقت آنها در خانه توسط همکاران مختل نمیشود.
مهم است که پس از پایان روز کاری احساس تعهد به محل کار را از بین ببرید تا کارمندان بتوانند دوباره شارژ شوند. به تیم و کارکنان خود یادآوری کنید که ایمیلها را میتوان بهصورت پیشنویس ذخیره کرد و صبحها ارسال کرد.
۲. به مدیران کمک کنید تا تعادل سالم بین کار و زندگی را در محل کار ایجاد کنند
تشویق یک تعادل سالم بین کار و زندگی فقط مربوط به ارتباطات نیست – رهبری باید راه درست را برود. اگر مدیران شما مرزهای سالمی بین کار و خانه نداشته باشند، احتمالاً کارمندان آنها نیز مرزهای سالمی ندارند. بنابراین مدیران باید توانایی خود را در ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی خود نشان دهند تا الگو باشند.
اگر مدیران شما مرزهای سالمی مانند قطع ارتباط در پایان روز را نشان دهند، کارمندان متوجه خواهند شد. مدیران نیز میتوانند مستقیماً الگو باشند و کارکنان را رهبری کنند. به عنوان مثال، پس از یک جلسه طولانی، مدیران باید کارکنان را تشویق کنند که قبل از بازگشت به کار، استراحت کنند. پیشنهاد دادن به کارمندان که برای خود وقت بگذارند، به آنها این پیام را میدهد که رفاه آنها به اندازه بهرهوری مهم است. وقفهها همچنین به کارمندان این امکان را میدهد که دوباره شارژ شوند و با مشارکت بیشتری به سر کار بازگردند. رهبری با الگوی صحیح میتواند سلامت روانی و جسمی کارکنان شما را در بر بگیرد.
۳. دیدگاههای مربوط به تعادل بین کار و زندگی و عملکرد کارکنان را مجدداً تنظیم کنید
شواهد در پژوهشهای اخیر بیانگر این است که عملکرد کارکنان ذاتاً با تعادل کار و زندگی آنها مرتبط است. کارمندانی که گزارش دادهاند تعادل کار و زندگی خوبی دارند، 21 درصد بیشتر از آنهایی که تعادل بین کار و زندگی را ندارند، کار میکنند. وقتی کارمندان بتوانند از رفاه خود مراقبت کنند، عملکرد بهتری دارند.
همانطور که در طول زمان نحوه روش کار سازمانها تغییر کرده است، نحوه تعادل بین کار و زندگی شخصی نیز تغییر کرده است. با افزایش فرسودگی شغلی، کارفرمایان برای ارتقای تعادل بین کار و زندگی و افزایش عملکرد شغلی، انعطافپذیری بیشتری را به کارکنان خود ارائه میدهند. انعطافپذیری شغلی کارکنان را قادر میسازد تا بین خواستههای زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند و کار خود را در ساعات اوج بهرهوری انجام دهند. در حالی که هر سازمان نیازهای منحصر به فردی دارد، مدیران منابع انسانی باید به دنبال فرصتهایی برای ارائه انعطافپذیری کارکنان در کار باشد.
اکثر شرکتها انعطافپذیری را در دورکاری کارکنان اتخاذ کردهاند، اما این همیشه یک گزینه مناسب نیست. برخی از شرکتها همچنین ساعات کاری منعطف را اعمال کردهاند. هنگامی که کارکنان ساعات کاری منعطف دارند، مشارکت کارکنان به طور قابل توجهی بهبود مییابد.
انتخاب زمانی که آنها کار میکنند میتواند سطح استرس را کاهش دهد و به کارمندان اجازه دهد تا سبک زندگی کاملتری داشته باشند. وقتی سازمانها منعطف باشند، تعادل کار و زندگی کارکنان بهبود مییابد و بهرهوری کارکنان نیز افزایش مییابد.
۴. فرصتهایی در جهت آگاهی ذهن کارکنان، برای بهبود تعادل بین کار و زندگی ایجاد کنید
خوب زیستن اساس تعادل بین کار و زندگی سالم و مشارکت کارکنان است. سازمانها میتوانند از طریق آموزشهای پیشگیرانه سلامت روان و تمرینهای ذهن و بدن مانند تمرکز حواس، مدیتیشن و یوگا، افراد را به انجام این تمرینها تشویق کنند.
تمرکز حواس و سایر تمرینات ذهن و هوش و بدن فقط کلمات کلیدی نیستند بلکه آنها تمرینات قدرتمندی هستند که برای تقویت و بازیابی مناطقی در مغز انسان که با شادی، استرس، شفقت، تحمل درد و افزایش ایمنی مرتبط هستند، طراحی شدهاند. تمرینهای آگاهی ذهن مانند یوگا و مدیتیشن میتواند به طور قابل توجهی رفاه کارکنان را بهبود بخشد.
آموزش آگاهی ذهن میتواند استرس و تنش کارکنان را بین زندگی کاری و شخصی آنها کاهش دهد. کارمندان میتوانند پس از انجام تمرینها به طور مداوم در طول زمان، استرس را کاهش دهند و توانایی خود را برای مدیریت احساسات و روابط خود بهبود بخشند. درست مانند ورزشهای فیزیکی، تمرین و بازیابی مغز ما نیازمند تمرین مکرر تمرکز حواس است تا از فواید کامل آن بهرهمند شویم.
سازمان شما میتواند آموزشها و فرصتهای جهت آگاهی ذهن ، یوگا، استراحتهای کششی یا مدیتیشن هدایتشده را در محل یا از راه دور انجام دهد. بهعنوان مثال میتوانید ویدئوهای مدیتیشن هدایت شده را به کارکنان سازمان خود ارائه دهید تا بتوانند در طول روز به آنها مراجعه کنند.
برخی از سازمان ها کارکنان را تشویق میکنند تا گروههای کوچکی را تشکیل دهند که زمانی را برای مدیتیشن یا تمرین یوگا، از راه دور یا حضوری اختصاص دهند.
این یادآوریهای رفاهی به کارکنان میتواند تشویق کند:
• تنفس آگاهانه
• راه رفتن آگاهانه
• گوش دادن آگاهانه به موسیقی
• غذا خوردن آگاهانه (به مردم یادآوری کنید که دور از میز خود غذا بخورند و از هر لقمه لذت ببرید!)
۵. اجرای برنامه بهداشت روانی کارکنان برای حمایت از رفاه کارکنان
هنگام اجرای برنامههای تعادل بین کار و زندگی، بر رفاه و سلامت روان کارکنان خود تمرکز کنید. هزاران کارفرما برای حمایت از رفاه محیط کار، کاهش فرسودگی شغلی و بهبود مشارکت کارکنان، برنامههای بهداشت روانی محیط کار را اتخاذ کردهاند.
برنامههای سلامت روان کارکنان فعال هستند و مهارتها و ابزارهایی را به تیمها ارائه میدهند تا زندگی روزانه خود را مدیریت کنند. آموزش بهداشت روان در محل کار باید شامل جلسات آموزشی زنده و درخواستی باشد تا کارکنان بتوانند در زمان واقعی یاد بگیرند و در صورت نیاز از آن به عنوان مرجع استفاده کنند.
برنامه رفاه شما باید همراه با ابزارهایی باشد که کارمندان بتوانند در مواقعی که احساس استرس میکنند یا نیاز به تمرین آگاهی ذهن دارند، از آنها استفاده کنند، مانند اپلیکیشنهای با دسترسی آسان و اتاقهای ساکت. داشتن منابع رفاهی در دسترس کارکنان، پشتیبانی لازم را برای کارآمد بودن به آنها میدهد.
اجرای یک برنامه سلامت روان به کارکنان ابزارهایی برای مدیریت احساسات خود در محل کار و خانه میدهد. وقتی کارکنان را به مهارتهای رفاهی و مکانیسمهای مقابله مجهز میکنید، آنها میتوانند تعادل بین کار و زندگی خود را بهتر مدیریت کنند.
منبع
pathways.com
personio.com
گردآورنده: ملیحه اثنی عشری، کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی
دیدگاهتان را بنویسید